این چیزی که درِش هستم نه انتظاره و صبر,
و نه تمومکردن, کنار گذاشتن و فرار.
تعلیق؟ نه اسمش تعلیق هم نیست!
این بزرگتر شدنه. از منِ قبلی یهگام فراتر گذاشتنه.
واقعیت اینه که نه میخوام فرار کنم از این اتفاقی که ممکنه شکل بگیره و نه میخوام بیجهت اصرار بر مواجهه باهاش داشته باشم. میخوام فرصتِ دیدنِ اونچیزهایی که دیدنیان رو به خودم بدم و با توجه به همینا تصمیم بگیرم.
راستش مهم هم نیست که قوه و انتزاع و ذات یه ماجرا چیه, مهم اون چیزیه که از قوه به فعل درمیاد. اون فعل مهمه. اونچیزی که قراره ببینم مهمه. اون عمل مهمه.
آخه دیگه نمیخوام خوشبین باشم چون مرز خوشبینی و حماقت یه موی باریکه و لغزیدن من محتمل.
تکلیف گذشته چی میشه؟ خب معلومه! گذشته و عزتها
حفظن, اما هرچیزی عمری داره و بهقول فرشته من قرار نیست سنگینی بارِش رو تحمل کنم تا ابد. آخه میگَنده. باید جابمونه تو همون گذشته و تاریخ خودش.
آره... هنوز هم....
ما را در سایت آره... هنوز هم. دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : jooye-zamaan بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 16:38